گفتنی است روزی که هاشمیطبا جانشین حسن غفوریفرد در سازمان تربیتبدنی شد، تنها استقلال زیرنظر این سازمان اداره میشد و پرسپولیس در اواخر دوران ریاست غفوریفرد طبق توافقنامهای واگذار شده بود. هاشمیطبا در این گفتوگو با پردهبرداری از مشکلات پرسپولیس و استقلال تنها راه برونرفت این دو تیم را شرکت سهامی عامشدن آنها خواند و دیگر راهکارها را منتفی دانست.
- آقای هاشمیطبا! آیا میشود امیدوار بود روزی استقلال و پرسپولیس از وضعیت پرابهام این روزهایشان جدا شده و شکل یک باشگاه واقعی را به خود بگیرند؟
بله این کار شدنی است و نیاز به یک تصمیم اصولی و همهجانبه دارد.در وهله نخست باید به بلاتکلیفی این دو تیم و سایر تیمها در دولتی و خصوصی بودن آنان خاتمه داد.
- میشود بفرمایید چرا شما به جای واژه باشگاه از لفظ «تیم» استفاده میکنید؟
واقعیت آنکه متأسفانه هم استقلال و هم پرسپولیس چه در ساختار و چه در تعریف باشگاه هیچکدام از فاکتورهای تعریف شده را با خود ندارند و نشانههای موجود بیانگر این حقیقت است که آنها «تیم» هستند نه باشگاه و فاقد هویت باشگاهیاند. اگر آنها هویت داشتند، امروز هر کدامشان صاحب مکان مستقل، مالکیت مشخص و از همه مهمتر ورزشگاه اختصاصی بودند و با رسیدن به خودکفاییلازم، چشمشان برای اداره امور به دست دیگران نبود.
- با این تعریف آیا همه باشگاههای دیگر را نیز میتوان مثل استقلال و پرسپولیس «تیم» قلمداد کرد؟
واقعیت آنکه اکثر باشگاههای فعلی ما ساختار «تیم» دارند تا باشگاه و این یکی از معضلات بزرگ امروز ورزش ایران است. در این میان شاید یکی دو تیم مثل ذوبآهن و سپاهان را بشود تا حدودی با بقیه متمایز کرد که قدمهایی در راه باشگاه شدن برداشتهاند. این دو تیم اصفهانی با برخورداری از امکانات سختافزاری و توسعه امکاناتشان، نظام مالی مشخصی دارند و از همه مهمتر با پشتیبانیهای صورت گرفته تا حدود زیادی توانستهاند از «تیم»بودن در یک رشته خاص فاصله بگیرند. البته از حق نباید گذشت که در همین چند وقت اخیر با سختگیریهای به عملآمده از سوی AFC تا حدودی تیمها در حال خارج شدن از وضعیت قبلی خود هستند و میشود امیدوار بود که شرایط به شکل تدریجی بهتر شود.
- به نظر میرسد در سالهای اخیر وابستگی مالی این دو تیم به سازمان تربیتبدنی نسبت به گذشته بیشتر هم شده؛ در دوران حضور شما در دستگاه ورزش موقعیت این دو تیم چگونه بود؟
هنگامی که من به سازمان تربیتبدنی آمدم، استقلال زیرنظر سازمان اداره میشد ولی پرسپولیس در دوران آقای غفوریفرد طبق توافقاتی واگذار شده بود. آن هنگام به مسئولان باشگاه استقلال ابلاغ کردیم که ما نمیتوانیم به شمابودجه اختصاص دهیم و خودتان باید درآمدزایی کنید که این کار را هم خوشبختانه کردند. جز کمکهای جزئی که اوایل کار به آنان شد، رفتند به دنبال خودکفایی با اختیارات کامل و مجمعشان هم به دنبال این هدف رفت و موفق هم بودند. اما داستان باشگاه پیروزی متفاوت بود و با توجه به اینکه در دوران آقای غفوریفرد یک نوع واگذاریهایی صورت گرفته بود، عوامل مختلفی مدعی آن بودند و هرکدام نیز گوشهای را میکشیدند و پیروزی به نوعی از ید اختیارات سازمان تربیتبدنی خارج شده بود. سرانجام در زمان آقای مهرعلیزاده پرونده پیروزی به دادگاه رفت و این تیم از چندگانگی خارج و دوباره دولتی شد.
- ولی پس از پیوستن مجدد پرسپولیس به استقلال به عنوان زیر مجموعه سازمان هم شاهد بودیم بهرغم کمکهای مستقیم و غیرمستقیم، مشکلات این دو باشگاه پایان نگرفت و آنان همچنان با کمبود مالی چشمگیری روبهرویند؟
بعد از این اتفاق گفته شد که به این دو باشگاه کمکهای لازم خواهد شد و پولهایی نیز به آنان داده شد اما هرگز این کمکها باعث نشد که این دو تیم شکل یک باشگاه را به خود بگیرند و این معضلات همچنان با آنان همراه است.
- مشکل کار کجاست؟
هرجور هست باید تکلیف این دو تیم روشن شود. بالاخره باید مشخص کرد که این دو باشگاه باید دولتی باشند یا خصوصی و کار را یکسره کرد و به سیاستهای سلیقهای در مورد اداره این دو تیم ولو با اطلاع از تضعیف اولیه آنها خاتمه داد. این دو تیم دولتی هستند ولی در عمل، همه کارهایشان در حال حاضر با مقررات دولتی مغایر است. شما اگر قانون محاسبات عمومی را نگاه کنید که حاکم بر شرکتهای دولتی شبیه به این دو تیم است، به خوبی متوجه خواهید شد همه اقدامات آنها غیرقانونی است، ازجمله سرپرست گذاشتن برای این تیمها؛ چرا که براساس مقررات این شرکتها باید اعضای هیأت مدیره داشته باشند و مدیرعامل نیزباید فرد منتخب هیأت مدیره باشد. اینکه برای این دو باشگاه سرپرست گذاشته میشود به مدت یک، 2یا 6ماه، در حقیقت کار غیرقانونی است. به نظر من عدم تمکین از قانون و در مرتبه بعدی استفاده از مقامات دولتی در هیأت مدیره استقلال و پرسپولیس از جمله دلایلی است که مانع از باشگاه شدن این دو تیم میشود.
- شما برای برونرفت این دو باشگاه از این وضعیت چه پیشنهادی دارید؟
موقعی من پیشنهاد دادم که اگر نیازی به لایحه یا هر چیز دیگری است، این دو تیم تبدیل شوند به دو شرکت سهامی عام. شاید تشریفات دولتیاش سخت بود ولی با کمک مجلس و یکی دومادهواحده میشد آنها را از وضعیت کنونی نجات داد. به این شکل که پس از شرکت سهامی عامشدن، پذیرهنویسی از آنان آغاز میشد و سهام آنان به فرض یک میلیون سهام 100یا 200تومانی و حتی بیشتر به کسانی که علاقهمند به این دو تیم بودند فروخته میشد واین دو باشگاه مالکین واقعی پیدا میکردند؛ البته با شرط و شروطی که این تیمها همچنان از درآمدهای حاصله از فعالیت خود هم برخوردار میشدند.
واقعیت آنکه در حال حاضر باشگاههای ما برخلاف همتایان اروپایی خود از حاصل فعالیتهایشان سهمی ندارند؛ نه از درآمد پخش تلویزیونی یا شبکههای کابلی بهرهمندند و نه از درآمدهای دیگر مثل فروش پیراهن و بلیتفروشی که بتوانند روی پاهای خود بایستند. یک مثال ساده در مورد فروش پیراهن تیمهای باشگاهی در اروپا میزنم تا بهتر متوجه شوید تیمهای ما چگونه حتی از معمولی و پیشپاافتادهترین حقوقشان در کسب درآمد محرومند. در حالی که در کشورهایی چون اسپانیا، آلمان، انگلیس و ایتالیا بخشی از درآمد تیمها جز تبلیغات از راه فروش البسه ستارگانشان تأمین میشود، در ایران هرگز دو تیم پرطرفدار استقلال و پرسپولیس نتوانستهاند از این ظرفیت بالا به دلیل خلأهای قانونی و عدم رعایت قانون کپیرایت استفادهای ببرند و این فروشگاههای زیرزمینی هستند که بدون کمترین مشکل با تولید پیراهنهای این دو تیم سود سرشاری به جیب میزنند.
- آیا از دید شما فروش سهام استقلال و پرسپولیس در بورس یا فرابورس میتواند به حل مشکلات چندین ساله آنان و خودکفا شدنشان کمک کند؟
هنوزهم براین عقیدهام که راه نجات دو تیم از وضعیت کنونی در سهامی عامشدنشان است؛ با این اقدام دست دولت و وزارت ورزش رسما از پشت این تیمها برداشته خواهد شد.